این چند روز همه اش دلتنگ بودم...
البته دلتنگی که نه..احساسی زیبا و تا حدودی سخت...
احساس است دیگر...
فکر می کنم به انسانیت...به عظمت و بزرگی خدا
و اینکه یک انسان تا کجاها می شود بزرگ شود
و به تکامل و اوج انسان بودن و خویشتن خویش برسد..
و به نواقص خود می اندیشم...به اینکه باید کجاها برسم
چه ها داشته باشم از معنویات و زیبایی ها و اخلاق و ندارم!!!
..
....
............
به خیلی جاها رفتم...بیچاره مجنون....
دارم مجنون ترش می کنم این روزها....
با سلام
با تبادل لینک موافق هستید ؟
در صورت تمایل مرا با نام <پذیرش سفارشات کامپیوتری اینترنتی> لینک کنید
منتظر حضور گرمتان هستم
کلیه ی سفارشات کامپیوتری از جانب شما نیز پذیرفته می شود. برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ ما مراجعه نمایید.
سلام وبلاگ بسیار بسیار عاطفی وزیبایی دارین
دروووووووووووووووود
من بازم اومدم
وبلاگ قشنگی دارین
خیلی زیباست هم قالبش وهم مطالبش که ماله دله
قشنگه بازم میام
هرموقع آپ کردی خبرکن که درجا حاضر شم بازم منتظرحرفای قشنگتم گلم
شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد
باغ امسال چه پاییز عجیبی دارد
غنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست دگر
باخبرگشته که دنیا چه فریبی دارد
خاک کم آب شده مثل کویری تشنه
شایداز جای دگر مزرعه شیبی دارد
سیب هر سال این فصل شکوفا میشد
باغبان کرده فراموش که سیبی دارد