خورشیدوار

دست نوشته های من

خورشیدوار

دست نوشته های من

سلام..  

دیریست ننوشته ام.... 

دارم از دلواپسی و دلشوره تلف می شوم...نمی دانم چرا؟شاید هرگز اینطوری توی دلم احساس سنگینی نکرده ام...انقدر مضطربم که حتی رمز ورود را جندین بار وارد کردم..هی اشتباه می زدم...مجنون کمی ناخوش احوال است و خانه بی او هیچ رنگ و بویی ندارد... 

امروز بدون هیچ دلیلی اصلا درس نخواندم و البته کار مفیدی هم انجام ندادم...حتی ظرفهای ناهار و شام هم هنوز مانده و خانه هم وضع مرتبی ندارد...دل و دماغ چیزی را نداشتم هیچ...حواسم هم پرت بود...دلم می خواست یکی با یک چیز سنگین محکم می زد توی سرم تا کمی هشیار شوم... 

چیزی دلم را می فشارد...استعاذه زیاد کردم...نمی دانم...باز هم دعا می کنم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد